دلم میخواست میتونستم لباسام رو توی چمدونم جا میکردم و حداقل برای مدتی که روحَ م در عذابِ میرفتم از این شهر ! از این خونه پناه میاوردم توی خونه ای که فقط فقط خودم تنهــام ! جایی که صدای حرف آدما اذیتَ م نکنه ! جایی که مجبور نباشم در خونه رو روی همه باز کنم ! جایی که آدمی نباشه تا بترسه نکنه برای رسیدن به آرامش خودم رو بکشم ! جایی که مامانَ م نباشه تا نبینم چشایی که برای حال مزخرف من داره مثل ابر و بارون میباره ! جایی که نیاز نباشه داد بزنم بگم سرم داره از درد میپوکه حرف نزنید فقط باشید !خدا داغونَ م ! داغون .

پ ن : اگه میخونید نگید آروم باش! چون حال من مثل شیری میمونه توی خواب ناگهانی غرش میکنه ! تنها آرامشش وقتیه که یا خودشو بکشه یا یکی از اطرافیان ! همینقدر حالَ م مزخرفِ ! همینقدر ناآرومم ! فقط توی این ماه منو پیش خداتون هرجوری که دوس دارید !هر جوری که دلتــون میخواد صدا بزنید بگید من خوب شم بگید آرومم کنه بگید نا آروم ! فقط یه جوری پیش خدا دعا کنید هرجوری که هست و میشه !


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها