حس خوبیه وقتی خواستگار میاد اون سرخشیه میاد سراغت و انگاری قراره با یه گل و شیرینی تموم بشـه بره ولی یوقتــایی میبینی اصلا اون شیرینی که خوردی اصلانـــشم شرین نیست مثل همین چند روز پیش من اینقـدر دپرس بودم که دیگه داشتم به حد مرگ میرســیدم از ترس که نکنه شوخی شوخی جــدی بشه واای خـــدایا شکرت که همچــی مثل یه باد تمـــوم شد

خـــدا جون بازم مرسی که من خــوب نیستم ولی تو اینقـــدر مهربونی من خجالت میکشم سرمــو بالا بگیرم ولـــی شکــرت به بزرگیت شکـر


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها