کلیر رفت و گنجشکم رو برد با خودش!از وقتی سرم رو گذاشتم روی بالشت یک ریز خواب میبینم که مهندس بهم میگه بیا تا برمت پیش روانشناس تو داری ذره ذره آب میشی!توی خواب اون دختر افریطه ام بود انگاری!لعنت بهش میدونم که هنوز دست از سر مهندس برنداشته .

دارم دل دل میزنم که شماره کلیر رو پاک کنم !آخه این ادب و احترام حالیش نیست !برو امیدوارم هرکجا که هستی فقط سالم بمونی تا گنجشکَ م رو بزرگ کنی !که میدونم گنجشک تمام گریه هاش از سر اینه که تو همش چرند پرند میگی که دوسش داری!و هیچ عشقی براش نمیذاری .

همین روزاست که مثل یه دفتر که برگهـاش به پایان میرسه میندازمت دور :))فقط ببخشید که از زندگیم یه نیمچه چیزایی میدونی تو ! اهــوم ی نفس عمیق حالا بریم صفحات باقی مونده کتاب رو بخونیم !


مشخصات

آخرین جستجو ها