بابالنگ دراز دایه و معلم مهد من بود ! پریروز وقتی بیدار شدم ۵ عصر ازش دوتا تماس از دست رفته داشتم !بیخیال زنگ زدن به آدما شدم زیاد تماس داشتم ولی همشونو گرفتم و قطع کردم که گفته باشم من زنگ زدم در قبال زنگتون !تا دیشب با زنگش با اینکه سایلنت بود و داشت موزیک پخش میشد ولی تا متوجه شدم گوشی رو برداشتم ! گفت هنوز یاد نگرفتی که وقتی بزرگترت زنگ میزنه لابد کارت داره ! دنبال توجیه نگشتم گفتم شرمنده اصلا خوب نبودم ! زنگ زدم بوق خورد قطع کردم ! گفت دیشب پاپا آمده خوابم! دلم ریخت با خودم گفتم یعنی ممکنه که گفته باشه من چمه ! مثل ویدیو های دور تند هی پریدم و پریدم تارسیدم به آخرش که گفتم خدافظ.

امروز بی نهایت پیام داشتم ازش و همشم یه حرفایی که انگاری غرورش بهش اجازه نمیده بگه تو چته ! پاپا توی خواب نگرانت بود .

پاپا من خوب نیستم هنوزم درخواستمو پس نگرفتم ولی خب دارم به این وضعیت جهنمی ام عادت میکنم ! 

جالبه بابالنگ دراز و پاپا اصلا میونه خوبی نداشتن تا قبل از مرگ پاپا ! ولی میدونم پاپا هروقت نگرانَ م میشه میره خواب بابالنگ دراز .


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها